شاهنامه مسکوب

201552383247694494611_مسکوب-(12)

تاریخ پیدایش و تدوین شاهنامه تا کنون بیشتر با دریافت علمی و از دیدگاه تاریخ ادبیات و نسخه شناسی و مانند آن مطالعه شده. اما از اینها گذشته کتاب مانند هر اثر هنری بزرگ یک رویه نیست و بسته به دریافت و دیدگاه نگرنده چهره های آشکار و ناآشکار دیگر نیز دارد. کار شاعری چون فردوسی آفرینش دید و دریافت و زیباشناسی تازه، پیدا کردن ناپیداست، نه مثلأ بازگویی منظوم خدای نامک، اسطوره های از یاد رفته یا داستان هایی در هم از افسانه و تاریخ. کار او از سویی یافتن معنای درونی و ناخودآگاه تاریخ انسان و جهان است و از سوی دیگر بازنمود آن در سخنی که آیینه درست نمای زیبایی است. و این خویشکاری شاعر تنها به یاری دانش خودآگاه به انجام نمی رسد وگرنه دانشمندان شاعر بودند. این مهم را بسی بیشتر ناخودآگاه او به سرانجامی فرخنده می رساند.

شاهنامه تا کنون بیشتر به عنوان شاهکاری ادبی، تاریخی، ملی و گنجینه خرد و فرزانگی نگریسته و بررسی شده و می شود. شاید اینک وقت آن رسیده باشد که با برخورداری از انبوه این پشتوانه گرانبها، شاهنامه اندیشیده شود. همانگونه که فردوسی خود تاریخ را می اندیشید یا مثلأ سهروردی فلسفه خسروانی و هدایت خیام را و در «پیام   کافکا»، روزگار ما را! سرمشق های آموزنده از این دست (بویژه در   برخورد متفکران مغرب زمین با ادب خودشان کم نیست اما اندیشیدن نیازمند شهامت است، نه به معنای بی باکی، پروا نکردن و ترس را نشناختن، بلکه به معنای پیروزی بر ترس، آن را آزمودن و از دامگاه آن برآمدن!

چنین بود دلمشغولی شاهرخ مسکوب، اندیشمند و نویسنده ایرانی در سال های آخر عمر پربارش : اندیشیدن درباره چند مفهوم بنیادی شاهنامه از جمله زمان، آفرینش، تاریخ، جهانداری و سخن

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *